به گزارش راهبرد معاصر؛ خودشان میدانند که این حرف بدون پایه و اساس است و من آن را چیزی جز کنش سیاسی غیرصادقانه در امتداد نزاعهای کسب قدرت نمیبینم. این همان چیزی است که من پیوند دادن سیاست داخلی و رقابتها برای قدرت با موضوع ملی کرونا مینامم.
من بین کسانی که صادقانه و با رنجی درونی شده از رنج مردم مینویسند با تیترهای سیاستزده و توئیتها با بازی سیاسی تفاوت قائلم. آنان که با رنج مینویسند قلمشان پاینده باد و حق دارند هرچقدر میخواهند نقد کنند، اما روی سخنم با کسانی است که اصل یک گفته را قلب و تحریف میکنند. من در همه جلسات مهم دولت درباره کرونا حضور داشتهام و هیچ کمیته مرتبطی نیست که در آن عضو نباشم، بنابراین میتوانم روایتی صادقانه ارائه کنم. واقعیت آن چیزی نیست که این گروه ارائه میکنند و کارشان هیچ کمکی به بهبود کرونا نمیکند.
درخواستهای زیادی در روزهای اخیر مطرح شده که ریاست ستاد ملی مقابله با کرونا ارتقا پیدا کند، این خواسته حتی از سوی سازمانهای مردمنهاد هم به من منتقل شده است.
در محاورهای چند دقیقهای که با دکتر نمکی دوست صادق و دلسوز داشتیم او هم احساس میکرد به تصمیماتی در سطوح بالاتر نیاز است. قرار ما بر این شد که ستاد ملی در چند سطح بهکار خود ادامه دهد. در یک سطح وزیر بهداشت که از ابتدای شیوع کرونا به خانه خود نرفته و با تیمش در حالت قرارگاهی ستاد را مدیریت میکند، ریاست ستاد را برعهده دارد که با شرکت چند وزیر و معاون وزیر جلسات را دنبال کنیم. هفتهای یک روز هم در سطح عالی در جلسهای با حضور مسئولان تراز اول قوا و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح مباحث مرور و بعضی تصمیمات که نیاز به اقدامات خارج از اختیارات متعارف دارد تصمیمگیری شود. آیا این حرف به این معناست که دولت هفتهای یک روز و چند ساعت درباره کرونا جلسه خواهد گذاشت؟ چگونه بیانصافانه این تفسیر غلط را در جامعه ملتهب تزریق میکنند؟
تمام جلسات هیأت دولت هفتهای دو روز و ۸ ساعت به کرونا اختصاص دارد، در شورای معاونین تمام وزارتخانهها با دستور کار کرونا جلسه برگزار میشود. اقدامات و عملکرد وزارتخانهها بنا به تصویب هیأت دولت معطوف به کرونا شده است. کرونا دلمشغولی و زندگی روزمره تمام دولت شده است. رئیس جمهوری روزانه تماسهای تلفنی با استانداران دارد و دستورات لازم را صادر میکند. من حداقل هفتهای سه بار در جلسات مختلف در بحث کرونا با رئیس جمهوری مشارکت دارم.
در همین هفته، جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا از روز شنبه در وزارت بهداشت بهصورت ویدئو کنفرانس برگزار میشود، روز یکشنبه ستاد اقتصادی با موضوع کرونا برگزار میشود و دوشنبه ستاد ملی بهصورت حضوری جلسه دارد و در این خلال ابعاد مختلف کرونا از ابعاد آموزشی تا حفظ اقتصاد کشور، چرخه تولید، حفظ زندگی مردم و بویژه معیشت طبقات پایین و توان کسب و کارها و بازگشایی مرزهای بسته شده و صادرات کشاورزان و تأمین ارز مورد بحث قرار میگیرد.
مهمترین موضوع این است که چگونه اقدام کنیم تا صف اول مبارزه ما نشکند. جهان با کمبود ماسک روبهرو شده، اما دولت جلسات و اقدامات ویژه برای تولید ضدعفونی کنندهها و ماسکها برگزار کرده و انجام میدهد. درست در زمانی که با یک خبر در کشورهای توسعه یافته با اقتصاد قوی مثل کانادا و استرالیا فروشگاهها غارت میشوند، همت دولت بر این است که چگونه ما مردم را نگران نکنیم و کالاهای اساسی را تأمین کنیم. چرا این قدر بیانصافانه متهم میکنید؟ امپراطوری رسانهای و پولهایی را که برای این امپراطوری هزینه میشود، صرف اطلاعرسانی و افزایش انسجام ملی در کوران این بحران کنید، به اخلاق، دینداری و وطندوستی نزدیکتر است.
دولت را متهم به خستگی میکنند اما من فکر میکنم خسته واقعی آنها هستند که از آرامش مردم خسته شدهاند و مایلند هر چیزی - حتی اپیدمی کرونا - برایشان نان قدرت بپزد. سالها حسرت کسب قدرت پیرشان کرده است. سؤال این است: آیا آقای ترامپ هر روز در رسانهها برای کرونا جلسه میگذارد؟ کدام رئیس جمهوری در تلویزیون میگوید مردم من امروز در جلسه بودم؟ البته که ما هم کاستیهایی داریم. من نافی کاستی در تصمیمگیریها نیستم و حتی منتقد برخی از آنها بودهام. اصلاً مگر تصمیمها فردی گرفته میشوند که همه چیز به شخص رئیس جمهوری وابسته باشد؟ حسن روحانی مگر آن رئیسجمهوری است که خودش را متخصص همه چیز بداند و امور ستاد ملی مقابله با کرونا را به تشکیل جلسات متعدد با حضور خودش منحصر کند؟
ابهام دیگر درباره آمار جانباختگان بر اثر شیوع کروناست. من هرچند تخصصی در اپیدمیولوژی ندارم ولی با حضور در جلسات مختلف چنین دریافتهام که این اختلافات آماری درباره میزان ابتلا و فوت بر اثر کرونا، نه از سر غیرصادق بودن و کتمان واقعیت از مردم است.
کاستن از آمار چه نفعی برای دولت دارد؟ همگان خوب بنگرند که برخی کشورها همین الان هم پنهانکاری میکنند. دولت ایران در زمانی مرگ بر اثر کرونا را اعلام کرد که فقط دو روز تا انتخابات باقی مانده بود و کشورهای بسیاری هیچ آماری از ابتلا یا جانباختگان ارائه نکرده بودند. وزارت بهداشت معتقد است افرادی که تست آنها مثبت اعلام میشود بهعنوان جانباخته کرونایی اعلام کنیم که بر اساس قواعد سازمان بهداشت جهانی است. محتمل است برخی بر اثر بیماریهای دیگر جان باخته باشند و امکان تست فراهم نشده باشد اما به کرونا نیز مبتلا بودهاند. شبکههای فارسیزبان خارجی نیز در نگفتن کاستیهای سیاستها، اقدامات و اطلاعرسانی کشورهای توسعهیافته و درست در مقابل آن، بزرگنمایی هر مسألهای در ایران سنگ تمام گذاشتهاند. یکی از رسانهها که پترودلار میگیرد حتی یک خبر درباره کتمانکاری صاحب رسانه خودش نمیدهد. این رسانهها حتی یک نقد مربوط به حل مسائل ندارند و فقط با روح و روان مردم بازی میکنند.
در این شبها که شبکههای فارسی زبان خارجی را دنبال میکنم حتی یک نقد نسبت به نقشی که تحریمهای ظالمانه در تخریب زیرساختهای بهداشتی و ساختار سلامت برجای نهاده، ندیدم. چگونه میتوان از یکسو توصیهها و مراقبتهای پیشگیرانه در خصوص کرونا داشت و از دیگر سو در جانب لابیهای تحریم موضع گرفت و به توجیه آن پرداخت.
البته حساب آن دسته از پزشکان شریف و کارشناسان سیاستگذاری سلامت که گاه در دل همان رسانهها از موضع همدلی با ملت ایران هرآنچه را که در انبان تجربه و دانش دارند بیدریغ با مردم و با کادر درمانی داخل کشور به اشتراک میگذارند جداست.
این رسانهها حتی یک نقد مربوط به کاستیها و درسهای نظام سلامت در غرب ندارند و فقط با روح و روان مردم بازی میکنند. کرونا همه ایرانیان را به شمول ایرانیان مقیم خارج در معرض یک امتحان انسانی و میهنی بزرگ نهاده. انصافاً بسیاری از هممیهنان مذکور به رسالت میهنی و به سوگند پزشکی و تعهد کارشناسی خود خوب عمل میکنند. تا آنجا که این پزشکان شریف امکان ظهور در آن رسانهها مییابند شاهد یک تضاد بزرگ میان گفتمان پزشکی آنان و گفتمان سیاسی رسانه میزبان هستیم.